پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
حسین لرزاده
نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1390
بازدید : 2090
نویسنده : MR ARC

 

 

راویان خاموش آخرین نسل


هم نسلان من، اگر استاد حسین لرزاده را در مراسم بزرگداشت اش در دانشکده هنرهاى زیبا ندیده باشند یا از قضاى اتفاق نگاهشان به ویژه نامه فصلنامه هنرهاى زیبا درباره استاد لرزاده۱ نیفتاده باشد، یحتمل تا تاریخ ۲۴ شهریور ،۸۳ روز فوت استاد، با نام لرزاده ناآشنا بوده اند.



لرزاده به نسلى تعلق دارد که آخرین حلقه از سلسله معماران سنتى ایران است؛ سلسله اى که آثارى به قدمت معبد چغازنبیل و تخت جمشید را در کارنامه خود دارد، بعدها مسجدجامع فهرج و مسجد تاریخانه دامغان را به یادگار مى گذارد، در دوره هاى بعد مسجد کبود تبریز را مى سازد و در دوران بالندگى و شکوهمندى خود، مجموعه میدان نقش جهان و بناهاى آن را به این آب و خاک هدیه مى کند و بار تجارب سنگین این سلسله برشانه هاى آخرین نسل سنگینى مى کند. نسل لرزاده، نسل معماران سنتى اوایل قرن، آخرین حلقه از این سلسله چند هزار ساله است. همزمان با جوانى و میانسالى این آخرین نسل است که اولین گروه هاى معماران تحصیل کرده اروپا همچون مهندس محسن فروغى و مهندس طاهرزاده بهزاد به همراه پژوهشگرانى مانند «آندره گدار»، «ماکسیم سیرو» و «روناد دوبرول» به ایران مى آیند و آموزش آکادمیک معمارى را در ایران بنیان مى گذارند. روز بیستم مهر ماه سال ،۱۳۱۹ با نطق آندره گدار فرانسوى دانشکده هنرهاى زیبا به ریاست او افتتاح مى شود و این دانشکده در عمل، سبک و سیاق دانشکده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) را سرمشق خود قرار مى دهد.


سلسله معماران سنتى ایران به تدریج با رشد آموزش آکادمیک معمارى، سرنوشت غم انگیزى پیدا مى کند. این آخرین نسل که در عمق سنت و تاریخ زندگى مى کند و به آن وفادار مى ماند، در دوران بالندگى خود هنوز گرفتار امواج دنیاى مدرن نشده است؛ چرا که در خاطره اش چیزى به بلنداى رنگ و آهنگ معمارى سنتى ایران حضور ندارد.


به گمانم این تراژدى نسلى از یاد رفته است که در زندگى و مرگ افرادى چون لرزاده متجلى مى شود که در نهایت صداقت و ساده دلى کنج خلوتى برمى گزینند و نزدیک به یک قرن در عمق سنت و تاریخ زندگى مى کنند.


دانشکده هنرهاى زیبا، اگرچه الگویى کاملاً متفاوت با شیوه هاى آموزشى معماران سنتى را در پیش مى گیرد و شیوه آموزشى استاد و شاگردى به کلى فراموش مى شود،۲ اما بانیانى دارد که هنوز تجارب سنگین تاریخ معمارى برشانه هایشان سنگینى مى کند؛ گویى بار امانتى هست که نمى توان _ و نباید- آن را یکسره بر زمین گذاشت. امثال آندره گدار و ماکسیم سیرو نیز مستشرقینى هستند که اولى، علاوه بر ریاست دانشکده هنرهاى زیبا ریاست باستان شناسى ایران را نیز عهده دار است و از دومى نیز آثارى به جا مانده که هنوز به عنوان مرجعى براى معمارى ایران شناخته مى شود. ناگزیر در میان اولین فارغ التحصیلان دانشکده هنرهاى زیبا افرادى وجود دارند که اگر چه دست پرورده سیستم بوزارى دانشکده هنرهاى زیبا هستند، اما در آثارشان دغدغه سنت، تاریخ و فرهنگ ایرانى مشهود است. مى شود به آثار مهندس هوشنگ سیحون (آرامگاه نادر، آرامگاه خیام، آرامگاه بوعلى سینا و...) اشاره کرد. بعدها نسلى پدید مى آید که آثار شاخصى همچون موزه هنرهاى معاصر تهران (کامران دیبا)، برج آزادى (حسین امانت)، دانشکده مدیریت (نادر اردلان) و... را در کارنامه خود دارد. این آثار معمارى هم به رغم استفاده از تکنولوژى دنیاى متجدد، آثارى ایرانى هستند و سهمى از معمارى تاریخى ایران را براى خود محفوظ داشته اند.


قصه اما این گونه نمى ماند. نسل معمار و معلم میانسال این روزها، راهى را نشان کسى نمى دهد. «عدم تعین» و «عدم قطعیت»۳ ویژگى اصلى آموزش معمارى روزگار ما است و بسیارى از معلمان معمارى ما صادقانه معترفند که «من فرم یا سمبل خاصى پیدا نکردم که با قرار دادن آن در پروژه، کار با آن ایرانى شود.»۴


در این میان، نسل من مى ماند که قرار است سرنوشت آینده معمارى ایران را رقم بزند. نسلى که اگر آن صداى ناآرام درون را به بهانه اى رام نکرده باشد، قاعدتاً نسل پر مسئولیتى است. هم بار امانتى که در نسل حسین لرزاده و محمد کریم پیرنیا ماند بر شانه هایش سنگینى مى کند- باید سنگینى کند- هم دست پرورده آکادمى هاى الگوبردارى شده از غرب است، هم در معرض تصاویر رمانتیک ژورنال هاى داخلى و خارجى و رسانه هاى عصر ارتباطات، هم پادشاه ممالک رایانه و دیجیتال و هم فرزند دنیاى در حال تحول. نسلى که بار سنگینى را باید به دوش بکشد و البته، این قصه سردراز دارد.


در پایان: تصویر آخرین روزهاى زندگى استاد لرزاده روى صفحه تلویزیون را به خاطر مى آورم. حافظه اى که از دست رفته است و پیرمردى که دیگر چیزى را به خاطر نمى آورد. مصاحبه گر سعى مى کند قصه اى را از اولین سال هاى قرن به یاد استاد بیاورد. روزگارى که آندره گدار فرانسوى در حال بنا کردن طرحى شبیه اهرام مصر بر روى آرامگاه پیر پارسى گوى فردوسى بود. ذکاء الملک فروغى نخست وزیر وقت از این طرح مصرى به شگفت مى آید و بالاخره چیزى- لابد از جنس تعصب- در درون مسئولان دوران به جوش مى آید و آن طرح ناهمساز و ناهمخوان پذیرفته نمى شود و در نهایت لرزاده ایرانى به عنوان جایگزین گدار فرانسوى انتخاب مى شود و آن حجم سنگى مکعب شکل را بر روى بنایى که دیگر قسمت هاى آن اجرا شده بود، مى سازد.۵


اما حافظه استاد یارى نمى کند و جز حرف هایى پراکنده و نامفهوم چیزى فهمیده نمى شود.


به گمانم این از دست رفتگى حافظه، بیانى نمادین از کم حافظگى تاریخى ما است که ناگزیر دچار عارضه فراموشى مى شویم و لابد چاره اى هم نیست و اگر هم باشد، فاصله بعیدى هست.




پى نوشت ها:


۱- شماره ۶ مجله هنرهاى زیبا، یادمان استاد حسین لرزاده، تابستان ۱۳۷۸


۲- آموزش سنتى معمارى، جارى شدن مهارت ها و اصول پایدار معمارى سنتى است از عمل استاد در نظر شاگرد. رجوع کنید به مجله هنرهاى زیبا، شماره ،۱۲ مقاله حرفى از جنس زمان، دکتر عیسى حجت


۳- همان


۴- رجوع کنید به فصلنامه معمار شماره ،۲۷ صفحه ۳۰ متن سخنرانى دکتر على اکبر صارمى در خانه هنرمندان ایران


۵- رجوع کنید به شماره ۶ مجله هنرهاى زیبا، صفحه ۳۱






www.architrave.ir


:: موضوعات مرتبط: معماران , معماران ايراني , ,
:: برچسب‌ها: حسین لرزاده , معماری ,



عبدالعزیز فرمانفرماییان
نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1390
بازدید : 2594
نویسنده : MR ARC

 


 

از بنیانگذاران نظام مهندسی جدید و سهم بسیار مهم و بزرگی در معماری معاصر ایران دارد.
عبدالعزیز فرمان فرماییان در سال 1299 در خانواده ای صاحب نام در سایت و فرهنگ معاصر به دنیا آمد وی تحصیلات خود را در دانشکده بوزار پاریس گذراند و در آوریل دهه 30 فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت. در ابتدا در گاراژ خانه پدرش شروع به طراحی برای خانه های اقوام و دوستان کرد و سپس به استخدام دفتر دانشگاه تهران درآمد. وی پس از چندی با مهندس آفتن دلیان، سیهون و قیاهی در یکی از آتلیه های دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحت ریاست مهندس فروغی به کار تدریس پرداخت.
From flow the function روش کار و طراحی این معمار بزرگ بود.
از جمله آثار وی: استادیوم ورزشی، ساختمان شرکت نفت، مسجد دانشگاه تهران، ساختمان وزارت کشاورزی، برجهای سامان، برجهای ونک پارک، ساختمان بورس، دانشکده دامپزشکی، کاخ مادر سعدآباد، کاخ نیاوران، ساختمان اداری صدا و سیما.
کانپست طراحی ورزشگاه آزادی: یک تپه آتشفشانی که اطراف آن شیب دار می باشد و بالای آن یک حفره آتشفشان وجود دارد که شبیه یکی از ورزشگاههای مکزیک می باشد. پس این طرح را در جایی اجرا کردن که اطراف آن تپه های کن وجود داشت.
دفتر فرمان فرماییان علاوه بر طراحی معماری در طراحی شهری و شهرسازی نیز وارد فعالیت شد از جمله در سالهای 1346 تا سال 1354 کلیه کارهای غیرصنعتی کنسرسیوم نفت شامل شهرسازی، مدرسه سازی و خانه سازی و ساخت دفاتر اداری در مناطق نفت خیز را به عهده داشت و شهرسازی و خانه سازی مجموعه شرکت مس سرچشمه کرمان، شرکت خانه در کرج، شرکت خانه در اصفهان و شرکت خانه در شرق تهران را انجام داد. اما شناخته شده ترین فعالیت شهرسازی او تهیه نقشه جامعه شهر تهران با همکاری ویکتر گروئن می باشد.

استادیوم ورزشی آزادی
Azadi Stadium

 

 

 مجموعه ورزشی آزادی در کیلومتر 14 اتوبان تهران ـ کرج در زمینی به مساحت چهار میلیون مترمربع در دو مرحله بنا شده است. مرحله اول، شامل ساخت استادیوم یک صد هزار نفری، دریاچه و پارکینگ است که به جاده های شرقی و غربی مرتبط می شود. این مرحله توسط شرکت آرمه و توسط عبدالعزیز فرمانفرماییان و همکاران اجرا شده است. مرحله دوم، مابقی مجموعه شامل سالن ورزشها، استخر، پیست دوچرخه سواری، ساختمان اداری، مرکز مطبوعات، سالن تیراندازی و زمینهای تمرین ورزشهای مختلف می باشد که احتمالاً توسط حجت ا. بیوسیانس و ف. شاهمرادی طراحی شده است.



محوطه


قسمت اعظم مجموعه به پارک، فضاهای سبز و فضاهای ارتباطی اختصاص داده شده است. دو مسیر پیاده کمربندی، یکی هم سطح دریاچه و دیگری بالاتر از آن و هم سطح مسیر سواره، به همراه سه رستوران و یک بوفه این مجموعه را تکمیل می کند.


محوطه این مجموعه نه فقط برای بازی، بلکه برای تجمع عمومی در مواقع دیگر طراحی شده است. یک دریاچه مصنوعی با مساحت حدود 220 هزار متر مربع و حدود 600 هزار مترمکعب گنجایش در شمال استادیوم یکصد هزار نفری قرار گرفته و به عنوان مرکز تفریح گاه محسوب می شود. دو پیاده رو در سطح پایین و یک مسیر در سطح بالا، دور تا دور دریاچه حرکت می کند که اطراف این مسیر، چمن کاری و درخت کاری شده است. سطح چمن کاری به بیش از 250 هزار متر مربع می رسد. سه رستوران در شمال، شرق و غرب دریاچه وجود دارد. خاک ریزیهای استادیوم یک صد هزار نفری از خاک این محل تأمین شده است. در قسمت غرب دریاچه، زمینهای تمرین والیبال، بسکتبال، تنیس و فوتبال قرار دارد. در جنوب محوطه دو زمین مخصوص برای تمرین پرتابها در نظر گرفته شده است.



پارکینگ


با توجه به این که ورود تدریجیاست اما خروج تماشاچیان هم زمان و همراه با ازدحام است و با توجه به این که در هنگام خروج احتمال تجمع وجود دارد، موقعیت استقرار پارکینگها به گونه ای است که تماشاچیان در فواصل زمانی کافی، به پارکینگها برسند.


پارکینگها در دو قسمت شرق و غرب مجموعه قرار دارد. در مرحله اول برای 10 هزار سواری و 200 اتوبوس پارکینگ در نظر گرفته شده بود که این تعداد در مرحله دوم به 13 هزار ماشین و6560 اتوبوس رسید.



ارتباطات


در داخل مجموعه یک خط کمربندی تماشاچیان را به درون مجموعه منتقل می کند. از ورودی اصلی تا استادیوم یکصد هزار نفری، یک جاده عریض تشریفاتی قرار دارد که در دو طرف آن، مسیر حرکت پیاده با فضاهای باز بین ساختمانهای مختلف در نظر گرفته شده است. جاده اصلی و مسیر پیاده به عنوان ستون فقرات مجموعه است و بقیه مسیرهای پیاده به صورت یک حلقه به دور آن می چرخند.



ورود تماشاچیان به استادیوم


یک حلقه عریض ارتباطی، استادیوم را از خارج احاطه کرده است. از این حلقه، چهار سطح شیبدار عریض در شمال و جنوب، در حدود 55 هزار تماشاچی را به دو سطح افقی که تقریباً 11 متر بالاتر از سطح حلقه های رفت و آمد خارجی واقع است، می رساند. در این دو سطح بلیتها کنترل می شود. از هر یک از این دو سطح، دو رامپ دیگر به بالاترین نقطه استادیوم واقع در شرق و غرب منتهی می گردد و در نهایت تماشاچیان از ورودیهای مستقل که در طول رامپها پیش بینی شده اند به 36 جایگاه مختلف وارد می گردند.


هفت تونل ورودی و یک ورودی تشریفاتی در فواصل معین، حدود 45 هزار تماشاچی را به یک حلقه رفت و آمد داخلی هدایت می کند که از زمین 10 مت و 60 سانتی متر ارتفاع دارد. این همان حلقه ای است که به 36 جایگاه منتهی می شود. این تونلها با توجه به عرض 5/9 متری شان قادرند که در هر دقیقه 7500 نفر تماشاچی را به بیرون هدایت کنند.


در حدود 8 هزار صندلی فایبرگلاس در شرق و غرب استادیوم برای تماشاچیان گذاشته شده است و بقیه صندلیها، بتونی پیش ساخته می باشند (البته این پیش از تغییراتی است که اخیراً اعمال شده است). در قسمت شمال استادیوم و در انتهای رامپها، تابلوی اعلام نتایج قرار دارد که این سیستم اعلام نتایجبا توجه به زمان ساخت آن از مدرنترین نوع در دنیاست. این تابلو قادر است که به دو زبان فارسی و انگلیسی انیمیشن و تصویر را پخش کند.



طراحی استادیوم


استادیوم یکصد هزار نفری همان طور که گفته شد توسط عبدالعزیز فرمانفرماییان و همکاران و به مدد شرکت آرمه اجرا گردیده است. این استادیوم در منطقه خرگوش دره واقع است، محور بزرگ استادیوم در راستای شمال ـ جنوب با انحراف معادل 150 درجه به سمت غرب جهت گرفته است.


طراحی استادیوم به گونه ای است که تماشاچیان دید کافی نسبت به زمین داشته باشند. بدین منظور حداکثر فاصله تماشاچی از مرکز زمین به سمت شمال و جنوب 136 متر و به سمت شرق و غرب 126 متر است. زمین بازی در اولین مرحله ساخت توسط چمن طبیعی و مطابق آخرین استانداردهای بین المللی فرش شده است. در اطراف چمن یک پیست دو میدانی در 8 ردیف و جنس تارتان احداث شده است. تارتان آخرین فرآورده صنعت پتروشیمی برای زمینهای دو میدانی و پرش است که حالت ارتجاعی آن در سرعت و پرش بازیکن، تأثیر مطلوبی بر جا می گذارد. در سمت غرب در بالاترین سطح استادیوم، جایگاه مخصوص خبرنگاران و دستگاههای کنترل مربوط به صفحه اعلام نتایج قرار گرفته است. در بالاترین نقطه شرق، جایگاه مشعل بازیهاست و یک پله مستقیم ولی موقتی در مواقع لازم، زمین بازی را به محل مشعل مرتبط می کند. ورودی تشریفاتی در قسمت غرب استادیوم در سطح حلقه رفت و آمد خارجی قرار دارد که دارای یک ایوان بزرگ تشریفاتی است و بر محور کوچک استادیوم منطبق می باشد.



نور


در بالای رامپها در چهار جهت شمال غربی، شمال شرقی، جنوب غری و جنوب شرقی چهار برج بزرگ قرار گرفته اند و روشنایی استادیوم را تأمین می کنند. میزان روشنایی بر مبنای فیلم برداری و جهت دوربینهای تلویزیونی طراحی شده است. چراغهایی که به این منظور به کار برده شده اند، مخلوطی از چراغهای گازی مرکوری و تنگستن هالوژنی است. سطح نور در زمین بازی در حدود 1650 لوکس است و ضریب اختلاف شدت نور در نقاط مختلف 5/101 می باشد.





یادداشت ها:


اگر چه در این گزارش طراح مجموعه ورزشی آزادی مهندسین مشاور فرمانفرمایان معرفی شده است اما بنا به برخی گفته ها این مجموعه کار مشترک فرمانفرمایان و som بوده است. اسکیسهای که در این مقاله آمده می تواند شاهدی بر این مدعا باشد. اسکیسها از راجروان بویر Rager - Owen - Bover از شرکت som (اسکیدمور).


Skidmore Owings Merrill برگرفته از کتاب:


Kemper: Alfred - M: John - Wileysons: usa. Drawings by Amrican Architeecturs: 1973


البته مهندس حیدر غیایی در مرداد ماه امسال در معرفی کارهای خودشان مجموعه آزادی را نیز نام برده اند (در مراسم معرفی کارهایشان در انجمن مفاخر ایران) فصلنامه معماری و فرهنگ.


ماخذ:


این مقاله تلخیصی است از مقاله «استادیوم یکصد هزار نفری» طرح از موسسه عبدالعزیز فرمانفرمایان و همکاران.


اجرا: شرکت آرمه مجله هنر و معماری شماره 22 و 24، سال ششم، خرداد و آبان 1353، ص 37.



www.architect.ir


:: موضوعات مرتبط: معماران , معماران ايراني , ,
:: برچسب‌ها: عبدالعزیز فرمانفرماییان , معماری , معمار ,



آلوار آلتو
نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1390
بازدید : 2411
نویسنده : MR ARC

در دهکده ی کورتان در جنوب شرقی بوسنی متولد شد ، پدری نقشه بردار داشت ، انضباط را از او و خلاقیت و سرزندگی را از مادرش به ارث برد .


در خانواده ای که عاشق طبیعت و جنگل و دشت بودند . آنها زندگی را در مرکز چشم انداز دریاچه ای در فنلاند شروع کردند به نام «آتن فنلاند» . آلتو جوانی خلاق بود و نقاش قابلی محسوب می شد او پرتره هایی از اعضای خانواده می کشید و متن های کوتاه می نوشت و به تئاتر و سینما علاقه داشت .


پس از تعلیمات نقاشی به آموختن پیانو پرداخت . او تحصیلات کلاسیک خود را در مدرسه گرامر فرا گرفت ، او که اکنون استاد عضو آکادمی فنلاند است در سال ۱۹۵۸ در سخنرانی خود در مورد عامل را آلودی به نام فرهنگ و تأثیرات آن تأکید ورزید . او پس از اتمام تحصیلاتش به کارآموزی زیر نظر معماری به نام سالرو (Salervo) پرداخت . بعداز قبولی در دانشگاه به مؤسسه تکنولوژی هلسینکی رفت .


دو معلم آلتو به نام های یوسکونیستروم(Usko Nystrom) و آرماس لینگرن (Armas Lingren) پایه های اصلی تحصیل او را بنا نهادند :


یوسکو در دیدگاه او در زمینه معماری قدیمی و قرون وسطی و لینگرن در زمینه معماری مدرن و فرضیه ساختمان و ساخت وساز او را همراهی کردند .


در سال ۱۹۲۳ دفتر معماری خود را با نام « دفتر آلوارآلتو برای هنر معماری و بناهای یادبود » تأسیس کرد .


او پس از آشنایی با آسپلوند ، اسون مارکلیوس شروع به کشیدن طرحی برای ساختمان روزنامه ترن ساناموت نمود .


آسایشگاه مسلولین پایمیو (Paimio) بنای مهمی است که باعث شد آلتو در میان معماران زمان خود ، به « کارکرد گرا » معروف شود .


در سال های ۱۹۲۸ به بعد با لوکوربوزیه ، فرناندلگر ، زیگفریدگیدئون ، و البته گروپیوس و کارل موزر آشنا شد .


آلتو در کنار طراحی بناهای خود در مسابقه های اثاثیه ساختمان هم شرکت می کرد در طراحی مبلمان اتوکورنهن به طراحی ۴ پایه ای با سه پایه ی L شکل پرداخت این ۴ پایه به میلیون ها نفر فروخته شد .


در ۱۵ اکتبر ۱۹۳۵ با تأسیس شرکت آرتک پرداخت . کارکرد اساسی این شرکت تولید مبلمان و اثاثیه بود . آلتو علاوه بر اینها به طراحی لباس و طراحی لوازم برقی نیز پرداخت . آلتو در کارهایش با تغییر موضوع از فولاد به چوب و نیز شیشه دست به ابتکارات جدیدی در طراحی وسایل منزل زد .


او در نمایشگاههای جهانی نیویورک دو جایزه دریافت کرد نظریه های او در زمینه سقف خمیده (منحنی شکل) سالن سخنرانی کتابخانه و دیوار موجدار نمایشگاه جزو ایده های برتر محسوب می شد. او سپس به طراحی شکلی از دیوار به صورت پرده ای نازک با نورپردازی پرداخت . آلتو طرفدار منطق گرایی انسان و تأثیر بیولوژیکی آن ب محیط بود . از مصالح مورد علاقه آلتو ، آجرهای قرمز و دیوارهایی با این متریال بود . اولین ساختمان رسمی آلتو در هلسینکی ، و روی به سمت فرودگاه در خیابان ارتوجا است . کارهای مشهور او با آجرهای قرمز ، مسی براق و پوشیده شده از مرمر می باشد . او سمت استادی را برای اولین بار در مساچوست تجربه کرد ، طراحی خوابگاه دانشجویان در MIT و کلیسایی در ریولای ایتالیا و کسب مدالهای طلای بی شمار در زمینه دکوراسیون و مبلمان از جمله اقدامات و افتخارات او محسوب می شود .


در سال ۱۹۲۷ طی سخنرانی خود گفت : شکلهای جدید وقتی جدید نیست ، توسعه نمی یابند .


در سال ۱۹۳۵ به عقیده اصلی و رای کارکردگرایی حمله کرد و هشدار داد : معماری احاطه ی محیط زندگی انسان نیست ، معماری بعدها در محیط هایی در همان زمان توسعه می یابد و نتایج یک جانبه و مصنوعی به دست نمی آید.


معماری منظم شاهکار او ویلای مایرآ بود : شکل رمزی که تعریف را دربرمی گیرد . او معتقد بود : ساختمانهای عمودی در جامعه باید مثل اندام های حیاتی در بدن انسان باشند «وکنِه» احساسی دارم که موقعیتهای زیادی در زندگی وجود دارد که در ان سازماندهی خیلی بی رحم است . وظیفه معمار زندگی دادن به ساختارهای حساس تر است .

 

کارهای او:

 

Aalto Studio, at Munkkiniemi, Helsinki, Finland, 1956.  
Aalto Summer House, at Muuratsalo, Finland, 1953.  
Academic Bookshop, at Helsinki, Finland, 1962 to 1969.  
Baker Dormitory, at Cambridge, Massachusetts, 1947 to 1948.  
Enso-Gutzeit Headquarters, at Helsinki, Finland, 1959 to 1962.  
Finnish Pavilion, 1937, at Paris, France, 1935 to 1937.  
Finnish Pavilion, 1939, at New York, New York, 1939.
Flats at Bremen, at Neue Vahr district, Bremen, Germany, 1958 to 1962.
Flats at Hansaviertel, at Hansaviertel, Berlin, Germany, 1955 to 1957.
Flats at Lucerne, at Lucerne, or Luzern, Switzerland, 1965 to 1968.  
House of Culture, at Helsinki, Finland, 1955 to 1958.
Mount Angel Library, at Mount Angel, Oregon, 1970.  
National Pensions Building, at Helsinki, Finland, competition 1949, built 1952.
Otaniemi Technical University Library, at Otaniemi, Finland, 1964 to 1969.
Otaniemi Technical University, at Otaniemi, Finland, 1949 competition, completed 1964.  
Paimio Sanatorium, at Paimio, Finland, 1929 to 1933.  
Riola Parish Church, at Riola, Italy, 1975 to 1978. 
Saynatsalo Town Hall, at Saynatsalo, Finland, 1949 competition, built 1952.  
Seinajoki Library, at Seinajoki, Finland, 1963 to 1965.
Seinajoki Town Hall, at Seinajoki, Finland, 1962 to 1965.
Turun Sanomat Building, at Turku, Finland, 1927 to 1929.
Viipuri Library, at Vyborg, USSR, 1927 to 1935.
Villa Carre, at Bazoches-sur-Guyonne, France, 1956 to 1959.  
Villa Mairea, at Noormaku, Finland, 1937 to 1939.
Worker's Club, at Jyvaskyla, Finland, 1924.
Wolfsburg Cultural Center, at Wolfsburg, Germany, 1958 to 1962

منبع : آرشی بیس


:: موضوعات مرتبط: معماران , معماران غير ايراني , ,
:: برچسب‌ها: آلوار آلتو , معماری ,