پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
راهنمای استفاده از نسبت طلایی برای طراحان
نوشته شده در پنج شنبه 15 مهر 1395
بازدید : 1360
نویسنده : MR ARC

پیش از این در سایت هزارویک بوم با روابط ریاضی که هر طراحی باید بداند آشنا شدید. همان طور که گفتیم یکی از این روابط نسبت طلایی است. در اینجا به توضیح بیشتر این نسبت و چگونگی استفاده از آن می‌پردازیم.

نسبت طلایی یک نسبت ریاضی است که در طبیعت به وفور یافت می‌شود و زمانی که آن را در اثر خود به کار می‌گیرید بدون شک ترکیبی جذاب و طبیعی را خلق می‌کنید. این نسبت به نام‌های میانگین طلایی، قطعه طلایی و حرف یونانی فی نیز شناخته می‌شود.

بر مبنای سری فیبوناچی، نسبت طلایی رابطه بین دو نسبت است. اعداد فیبوناچی که در بسیاری از عناصر در طبیعت قابل ردیابی هستند، یک نسبت ۱ به ۱.۶۱ را دنبال می‌کنند. این همان چیزی است که نسبت طلایی نامیده می‌شود. از آنجایی که این نسبت در طبیعت بسیار رایج است، زمانی که چشم ما اثر و طراحی را که در آن نسبت طلایی بکار برده شده می‌بیند ناخودآگاه بیشتر جذب می‌شود.

fibonaccigoldenrectangle

اغلب افراد بر این باورند که دست کم چهارهزار سال است که بشر از این نسبت در هنر و طراحی استفاده می‌کند. برخی معتقدند که ممکن است حتی تاریخ آشنایی بشر با نسبت طلایی به قبل از این برسد. این افراد اصول ساخت اهرام ثلاثه مصر را به نسبت طلایی مربوط می‌دانند. در عصر حاضر، نسبت طلایی در موسیقی، هنر و طراحی اطراف شما به راحتی قابل مشاهده است.

fibonaccispiral

در طول تاریخ همواره از نسبت طلایی در هنر و طراحی استفاده شده است و در تمامی‌آثار از معماری تا شاهکارهای نقاشی قابل مشاهده است. با اعمال کردن همان اصول و روش کار شما می‌توانید احساس و شعور را به طراحی خود بیاورید. در اینجا چند مثال را برای الهام بخشی به شما معرفی می‌کنیم:

معبد پارتنون

gold08

یونانیان باستان از نسبت طلایی برای ایجاد ارتباط هنرمندانه بین عرض و ارتفاع، اندازه سرسرا و حتی محل ستون‌های نگهدارنده بنا بهره می‌بردند. نتیجه کار ساختمانی بود که از هر لحاظ متناسب به نظر می‌رسید. معماران نئوکلاسیک نیز از همین روش استفاده می‌کردند.

تابلوی شام آخر

last-supper-phi-golden-ratio

لئوناردو داوینچی مانند بسیاری از هنرمندان دیگر، از نسبت طلایی برای خلق ترکیب‌بندی‌های بی‌نظیر به وفور استفاده کرده است. در تابلوی شام آخر، تصویر در دوسوم پایینی قرار گرفته است و عیسی مسیح درست در مستطیل طلایی قرار داده شده است.

مونالیزا

mona_lis_golden_ratio

با نگاهی به نقاشی معروف مونالیزا درمی‌یابیم، در این شاهکار لئوناردو داوینچی نیز نسبت طلایی بسیار هنرمندانه رعایت شده است.

طبیعت

golden-ratio-in-nature

در طبیعت نیز مثال‌های بسیاری از نسبت طلایی دیده می‌شود. گل‌ها، صدف‌های دریایی، آناناس و حتی لانه زنبور همگی بازتاب‌هایی از این نسبت در طبیعت هستند. بنابراین زمانی که از نسبت طلایی در طراحی خود بهره می‌برید طرح شما در هماهنگی با طبیعت جذابیت بیشتری به دنبال خواهد داشت.

چگونه یک مستطیل نسبت طلایی بسازید؟

ساختن مستطیل نسبت طلایی بسیار آسان است و با کشیدن یم مربع آغاز می‌شود. مراحل زیر را دنبال کنید تا مستطیل نسبت طلایی خود را بسازید.

۱. یک مربع بکشید.

۲. با یک خط عمودی مربع را به دو قسمت تقسیم کنید.

۳. قطر یکی از مستطیل‌های بدست آمده را رسم کنید.

۴. خطی که رسم کرده اید را به نحوی بچرخانید که گویی در جهت افق به مستطیل متصل شده است.

۵. با این خط افقی یک مستطیل بسازید.

golden-rectangle-make

چگونه از نسبت طلایی در طراحی خود استفاده کنید؟

استفاده از نسبت طلایی بسیار آسان تر از آن چیزی است که به ذهنتان می‌رسد. روش‌های و نکنیک‌هایی وجود دارد که شما می‌توانید به سرعت تخمینی از این نسبت در لی‌اوت کار خود داشته باشید.

اگر شما با قانون یک سوم آشنا باشید بنابراین به راحتی می‌توانید یک سطح را به سه قسمت مساوی هم در جهت افق و هم در جهت عمود تقسیم کنید. نقاط تقاطع همان نقاط کانونی هستنر.

عکاسان برای داشتن یک ترکیب بندی جذاب، معمولا سوژه اصلی را در این خطوط تقاطع قرار می‌دهند. همین اصل می‌تواند در لی‌اوت طراحی، وبسایت و طراحی پوستر نیز دنبال شود.

rule-of-thirds-example

با اینکه قانون یک سوم در هر شکلی قابل استفاده است، اگر شما از آن در مستطیلی با نسبت‌های تقریبی ۱:۱.۶ استفاده کنید به مستطیل طلایی بسیار نزدیک شده‌اید. مستطیلی که طراحی شما را چندین برابر جذاب‌تر جلوه می‌دهد. تصویر زیر نمونه ساده‌ای از رعایت این نسبت در طراحی وبسایت است.

useratiowebdesign

اگر می‌خواهید مستطیل طلایی را به طور کامل در طراحی خود پیاده کنید باید اطمینان حاصل کنید نسبت بین ابعاد و جهت‌ها در کار شما برابر با ۱:۱.۶ باشد. البته اگر دقیقا به این عدد نرسیدید ولی بسیار بسیار نزدیک بودید نیز به هدفتان رسیده اید. شما می‌توانید این نسبت را در تمام کار بدون محدودیت اعمال کنید.

ابزارهایی برای نسبت طلایی

goldenRatio

goldenRatio اپلیکیشنی برای طراحی وبسایت بر مبنای نسبت طلایی است. شما می‌توانید با پرداخت ۲.۹۹ دلار این اپلیکیشن را از Mac App Store دریافت کنید.

goldenapp

لینک دریافت GoldenRATIO

محاسبه‌گر نسبت طلایی تایپوگرافی  (Golden Ratio Typography Calculator)

این محاسبه‌گر آنلاین به شما در طراحی یک تایپوگرافی بدون نقص برای وبسایت بر اساس قوانین نسبت طلایی کمک می‌کند. کافی است که سایز فونت و عرض فضا را وارد کنید تا برای شما بهترین اندازه فونت و محتوای هر پاراگراف را محاسبه کند.

the-Golden-Ratio-Typography-Calculator-800x576

لینک Golden Ratio Typography Calculator

Phicalculator

این محاسبه‌گر رایگان، به سادگی هر عدد ورودی را در مقیاس نسبت طلایی برای شما محاسبه می‌کند.

phi

لینک دریافت نرم‌افزار Phicalculator

Atrise Golden Section

این نرم افزار به شما این امکان می‌دهد که طراحی خود را آنقدر تغییر دهید تا هم با نسبت‌های طلایی متناسب باشد و هم شما به رضایت برسید.

شما می‌توانید‌ هارمونی‌ها و نسبت‌ها را بر مبنای پروژه خود تنظیم کنید.

 
برگرفته از:
 

http://1001boom.com


:: موضوعات مرتبط: مقالات معماري , ,
:: برچسب‌ها: راهنمای استفاده از نسبت طلایی برای طراحان ,



روابط ریاضی که هر طراحی باید بداند
نوشته شده در پنج شنبه 15 مهر 1395
بازدید : 1248
نویسنده : MR ARC

اگر از طراحان بپرسید آیا در ریاضیات مهارت دارند، اغلب اوقات با پاسخ منفی روبرو می‌شوید. دلیل این امر یک باور غلط است. اغلب افرادی که در زمینه‌های هنری فعالیت می‌کنند باور دارند که مهارت داشتن در طراحی و هنر هیچ ارتباط و نیازی به مهارت‌های ریاضی ندارد.

چیزی که بیشتر این افراد درک نکرده‌اند این است که روابط ریاضی جز جدایی‌ناپذیر طراحی است. در واقع مفاهیمی‌ از قبیل الگوها (Patterns)، تقارن (Symmetry)، فضای مثبت و منفی، آرایش (Arrangement) و سری (Sequence) که در طراحی بسیار حائز اهمیت هستند، ریشه در ریاضیات دارند.

فراکتال‌ها

math_design1

فراکتال‌ها سری‌های ریاضی هستند. در واقع الگوهای هندسی هستند که تکرار می‌شوند و برای ایجاد شکل نهایی با هم ترکیب می‌شوند. در طبیعت، فرکتال‌ها همان الگوهایی هستند که برگ‌ها، دانه‌های برف، ساختارهای زمین‌شناختی و کریستال‌های یخ را می‌سازند. حتی شکل‌های تکرارشونده پالپ‌های یک پرتقال که از وسط برش داده‌اید نیز فرکتال به حساب می‌آیند.

math_design2

سلول‌های انسانی نیز در زیر میکروسکوپ فرکتال‌های نازکی را نشان می‌دهند. دانشمندان می‌توانند از روابط ریاضی و کامپیوتری برای بدست آوردن الگوهایی برای همه چیزهایی که بر مبنای فرکتال هستند استفاده کنند. تمام آنچه باید بدانند این است که کوچکترین فرکتال چه شکلی دارد و پس از آن کافی است این فرکتال را تکرار و چند برابر کنند.

math_design3

طراحان از فرکتال‌ها در همه چیز از طراحی لباس تا طراحی پیش‌زمینه وبسایت‌ها استفاده می‌کنند. زیگزاگ و بته‌جقه دو نمونه از فرکتال‌هایی هستند که در طراحی وارد شده‌اند.

سری فیبوناچی (Fibonacci sequence)

math_design4

بیایید یک بازی انجام دهیم. به سری اعداد زیر نگاهی بیاندازید و سعی کنید عدد بعدی را حدس بزنید:

٠، ١، ١، ٢، ٣، ۵، ٨، ١٣، ٢١، ٣۴، ۵۵

اگر حدس شما عدد ٨٩ است، کاملا درست فکر می‌کنید. الگوی این اعداد یک سری فیبوناچی است. در این سری، غیر از دو عدد اول، هر عدد برابر با جمع دو عدد قبل از خود است و تقسیم هر جمله به جمله قبل از خود یک سری است که به سمت نسبت طلایی میل می‌کند. از این نسبت با نام مستطیل طلایی نیز یاد می شود و شکلی است که در آن همه نسبت ها ١ به ١.۶١٨ است.

5350245383_83bf4d863a_b

شاید به این فکر کنید که این اعداد چه ارتباطی با هنر دارند. ارتباط هنر و این اعداد  زمانی رخ می‌دهد که این اعداد به اشکال و الگوهای مختلفی از جمله مارپیچ‌ها، شکوفه‌ها و شاخه‌ها تبدیل می‌شوند. این اشکال در طبیعت و هنر قابل مشاهده هستند. این‌ها از همان تقسیم اعداد سری و نزدیک شدن به نسبت طلایی به دست می‌آیند

4217645856_f3487056e6_b

همان‌طور که می‌دانید مارپیچ‌ها به طور دائم در طراحی مورد استفاده قرار می‌گیرند. اعداد فیبوناچی اساس ستاره‌ها و بسیاری از اشکال هندسی دیگر هستند. حتی صورت انسان نیز از این الگو پیروی می‌کند.

math_design7

معماری‌های تاریخی مانند اهرام و پارتنون – معبد خدای آتنا در آتن – نیز از سری فیبوناچی تبعیت می‌کنند. یکی از نمونه‌های تاثیر این الگوی اعداد بر هنر کارهای لئوناردو داوینچی است. او بسیار ماهرانه از نسبت طلایی در کارهایش بهره برده است.

قانون یک سوم

thirds

قانون یک سوم یکی از تئوری‌های ریاضی است که هیچ هنرمندی نمی‌تواند از آن دوری کند. این قانون در هر اثر هنری به نوعی دیده می‌شود.

بطور ساده، قانون یک سوم گریدهای فرضی ٣ در ٣ است بطوریکه هر یک از ٩ مستطیل ایجاد شده سایزهای یکسانی دارند. این گریدها در هر تصویر یا طرحی، با هر اندازه و شکلی در نظر گرفته می‌شود. این نظریه به طراحان و عکاسان در تعیین مسیر نگاه بیننده در یک تصویر و یا مجموعه ای از تصاویر -مانند یک وبسایت-  کمک می‌کند. بر اساس این قانون چشم یک تصویر را از بالای سمت چپ ویا راست تصویر (بسته به جهت نوشتار و کتاب خواندن) نگاه می‌کند و به سمت پایین حرکت می‌کند. سپس به بالای سمت راست یا چپ می‌رود و مجددا به پایین هدایت می‌شود. به همین دلیل اکثر لوگوها و اطلاعات تماس در بالا و سمت چپ (ویا راست) قرار می‌گیرند.

قانون یک سوم راه دیگری برای ایجاد تعادل در طراحی است. آنچه درباره این قانون ممکن است شما را شگفت زده کند این است که این تعادل معمولا غیر متقارن است. از آنجایی که چشم در گوشه‌های این ٩ مستطیل حرکت می‌کند، بنابراین هیچ نقطه مرجع مرکزی وجود نخواهد داشت.

گرید

grid

استفاده از گریدها برای خلق یک طراحی از روش‌های ریاضی رایج در میان طراحان است. با تنظیم ستون‌ها و ردیف‌های نامرئی که جای سوژه را مشخص می‌کنند، شما می‌توانید یک حس مشخص را در طراحی خود خلق کنید.

بهترین گریدها آنهایی هستند که از یک سری ستون (یا ردیف) با حاشیه‌های مساوی استفاده می‌کنند. پروژه‌های مختلف به ساختارهای گرید متفاوت نیاز دارند. به عنوان مثال، روزنامه‌ها از ساختار گرید شامل شش ستون استفاده می‌کنند. ولی در وبسایت‌ها رنج وسیع‌تری از گریدها مورد استفاده هستند. گرید‌های سه ستون تا شانزده ستون. در استفاده از گرید باید اطمینان حاصل کنید که همه اجزا را در گرید جای داده‌اید.

بیشتر بخوانید: استفاده از شبکه‌های گرید در طراحی لوگو

استفاده از اصول ریاضی در طراحی به شما کمک می‌کند تا طرحی خلق کنید که منظم، متعادل و چشم‌نواز است. بسیاری از این نظریات و‌ هارمونی که القا می‌کنند، ریشه در طبیعت دارند.

استفاده از ریاضیات در طراحی به این مفهوم نیست که در باتلاقی از اعداد و فرمول‌ها خود را گرفتار کنید. اگر هر یک از این تئوری‌ها در پروژه شما قابل استفاده است، کافی است تئوری را به خوبی درک کنید. اجازه دهید خلاقیتتان هدایت‌گر پروژه باشد و از علم برای کامل کردن آن بهره ببرید.

 
برگرفته از: designshackcreativebloq

:: موضوعات مرتبط: مقالات معماري , ,
:: برچسب‌ها: روابط ریاضی که هر طراحی باید بداند ,



برش سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات
نوشته شده در پنج شنبه 15 مهر 1395
بازدید : 1317
نویسنده : MR ARC

وقتی جواهرسازان درباره کیفیت برش الماس قضاوت می کنند، برش را به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای سنگ محسوب می کنند. شیوه ای که الماس برش داده شده است اول از همه به شکل اولیه سنگ تراش نخورده (راف)، گنجایش سنگ و حذف عیوب سنگ بستگی دارد. در تراش سنگ، حفظ کردن وزن سنگ و محبوبیت شکل تراش مشخص نیز اهمیت زیادی دارد. "برش" سنگ را نباید با "شکل" سنگ اشتباه گرفت. شکل تنها به ظاهر بیرونی الماس مربوط می شود (شکل 5) درحالی که تراش مربوط به چگونگی تراش سطوح الماس می باشد.

برش الماس
نمایش قسمت های مختلف برلیان (برش گرد)

اهمیت کیفیت برش الماس:

وقتی یک قطعه الماس کیفیت برش بالایی دارد (برش ایده آل)، نور تابیده شده به آن از تمام سطح و تاج الماس وارد سنگ می شود و به سمت پاویلیون حرکت می کند. در اینجا نور از یک طرف به طرف دیگر بازتاب می یابد و سپس از سطح روی الماس به سمت چشم بیننده باز می گردد (شکل 1). از این پدیده با عنوان "بازتاب نور" یاد می شود (شکل 2) که بر شفافیت، درخشندگی و پراکندگی نور در سنگ تأثیر می گذارد. هر گونه کاهش نور به دلیل عدم تقارن کامل و یا برش های نا متناسب، کیفیت بازتاب نور را کاهش خواهد داد.

"برش کم عمق" (Shallow Cut) و "برش عمیق" (Deep Cut) که در شکل 1 مشاهده می شوند، نشان می دهد که چگونه نوری که به سطح الماس می تابد، به تراش های سطوح پاویلیون نفوذ می کند و به جای بازتاب به سطح بالای الماس، از اطراف یا انتهای الماس خارج می شود. بازتاب نور کم تر به چشم یعنی درخشش کم تر. در برش ایده آل (Ideal Cut) بیش تر نورهایی که از بالا به الماس تابیده می شوند، از سطوح پاویلیون دوباره به چشم بیننده بازتاب می یابند.

برش الماس
شکل 1

تشخیص تفاوت در بخش های برش ایده آل و برش های ضعیف، کم عمق یا عمیق ممکن است برای افراد عادی به سادگی قابل تشخیص نباشد. اگرچه این سنگ ها درخشندگی کم تر و برق کم تری خواهند داشت. کیفیت برش به درجاتی تقسیم می شود که در زیر بیان شده اند:

· برش ایده آل (Ideal Cut)
· برش اعلا (Premium Cut)
· برش خیلی خوب و خوب (Very Good / Fine Cut)
· برش خوب (Good Cut)
· برش متوسط (Fair Cut)
· برش ضعیف (Poor Cut)

ویژگی های برش:
در گذشته تنها افراد با تجربه و کارکرده می توانستند کیفیت یک برش خوب را مشخص کنند. اما امروزه با سیستم درجه بندی برش AGS و سیستم جدید GIA امکان این درجه بندی وجود دارد.

برش الماس
شکل 2

بخش بندی و تقارن برش الماس و کیفیت صیقل دهی، فاکتورهایی هستند که کیفیت کلی برش را تعیین می کنند. یک برش ضعیف الماس باعث کاهش کیفیت سنگ می شود، زیرا کاهش درخشش و جرقه نوری الماس، به طور عمده بستگی به زاویه سطوح برش نسبت به یکدیگر دارد. یک برش ایده آل یا اعلا در برش "گرد" بر طبق استاندارد AGS ویژگی های زیر را دارا می باشد:

- اندازه سطح رویی (Table Size) به اندازه 53% تا 60% قطر
- عمق (Depth): ب خ اندازه 58% تا 63% قطر
- زاویه تاج (Crown Angle):به اندازه 34 تا 35 درجه
- ضخامت کمربند (Girdle Thickness): ضخامت متوسط تا کم
- سطوح تراش: 58 سطح (اگر پخ زیر برلیان (Culet) حساب نشود 57 سطح)
- صیقل دهی و تقارن: خیلی خوب تا عالی

کمربند (Girdle) در برش گرد مدرن، می تواند 32، 64، 80 یا 96 صفحه داشته باشد که در مجموع سطوح برلیان (58) شمرده نمی شوند. تاج 33 صفحه دارد و پاویلیون 25 صفحه. انواع دیگر در برش گرد مدرن شامل "برلیان ایده آل" است که توسط جانسون (Johnson) و (Roesch) در سال 1929 ابداع شد. "برلیان پارکر" (Parker Brilliant) که در سال 1951 ابداع شد و "برلیان یولیتز" (Eulitz Brilliant) که در سال 1972 ابداع شد.

عیوب تراش در سطوح و تقارن الماس:
با توجه به روابط ریاضی در بازتاب نور، یک برش گرد برلیان که تقارن و سطوح تراش شایسته ای ندارد، درخشندگی کم تری خواهد داشت. عیوب متداول برش ممکن است در مرحله سطح بندی رخ دهد. یک سطح با زاویه نادرست می تواند تقارن کل سنگ را بر هم بریزد. همچنین ممکن است سطوح اضافی بیش از 58 سطح مورد نظر ایجاد شوند. تصویر زیر برخی از عیوب متداول تراش را نشان می دهد.

عیوب متداول برش الماس
شکل 3

در برش برلیان مدرن (Tolkowsky Brilliant)، تعادلی میان درخشش (Brilliance) و جرقه نوری (Fire) وجود دارد. یک الماس با جرقه های نوری خیلی زیاد، شبیه "زیرکن" به نظر می رسد، چون جرقه های نوری این سنگ از برلیان طبیعی بیش تر است. یک برش خوب باید حداکثر میزان نور را از سطوح داخلی پاویلیون به سطح بالای برلیان بازتاب دهد. به این ترتیب وقتی از زاویه بالا به الماس نگریسته شود سفید رنگ به نظر می رسد. یک برش با سطوح تراش نامرغوب، باعث می شود تا در مرکز سنگ، تیرگی دیده شود.

برش های فانتزی الماس:
اگرچه کیفیت اجرای برش در درجه اول اهمیت قرار دارد، شکل برش موضوعی سلیقه ای هم هست. شکل برش برلیان به شدت وابسته به شکل بلور تراش نخورده (راف) اولیه است. در کریستال اکتاهدرون (Octahedron) برش گرد برلیان ارجح است. چون از هر یک کریستال، دو قطعه برلیان ساخته می شود. کریستال های نامتقارن مانند Macles معمولا به شیوه های فانتزی برش داده می شوند. معروف ترین این برش ها عبارت اند از:

· امرالد (Emerald)
· قلب (Heart)
· مارکیز (Marquise)
· بیضی یا اووال (Oval)
· اشک (Pear)
· پرنس (Princess)
· رادیانت (Radiant)
· گرد (Round)
· تریلیون (Trillion)

انواع برش الماس
شکل 5

مشهورترین برش ها شامل باگت (Baguette)، مارکیز یا ناوت (Marquise/Navette)، پرنس (Princess)، قلب (Heart)، بریولت (Briolette) و اشک (Pear) هستند. برش های فانتزی، برخلاف برش های گرد برلیان دارای استاندارد مشخصی نیستند.

منبع : http://www.allaboutgemstones.com/diamonds_4cs.html

 

تهیه شده در: http://www.newdesign.ir/s


:: موضوعات مرتبط: هنر های دیگر , تزیینی , ,
:: برچسب‌ها: برش سنگ های قیمتی در طراحی جواهرات ,



حذف کردن خط روی خط ها در اتوکد
نوشته شده در شنبه 10 مهر 1395
بازدید : 1028
نویسنده : MR ARC

راهکار :

شما با استفاده از فرمان OverKill می توانید خط هایی که روی هم قرار گرفته اند را به

 سادگی حذفکرده و یک خط واحد داشته باشید .

اما نکته این فرمان (OverKill) این است که :

در صورتی که از ورژنهای بالاتر از AutoCAD 2013 استفاده می کنید باید بعد از اجرای فرمان و در پنجره باز شده (مانند تصویر) چک مارک های Layer و Color را فعال کنید.چونکه با این دو چک مارک برای نرم افزار تعریف می کنید که تمامی خط ها با لایه ها و رنگهای متفاوت بصورت یک پارچه در می آیند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اگر می خواهید برای تحویل پروژه خود سایت پلان پروژه را حک کنید بهتر است از فرمان OverKill استفاده کنید. چونکه با اجرای این فرمان خط هایی که بر روی هم قرار گرفتند یک پارچه می شوند و دیگر دستگاه برش لیزر کار را خراب نمی کند .

 

منبع : http://archart.ir


:: موضوعات مرتبط: برنامه ها , Auto cad , ,



معماری پارامتریک چیست؟
نوشته شده در پنج شنبه 8 مهر 1395
بازدید : 2230
نویسنده : MR ARC

طراحی پارامتریک چیست؟

طراحی پارامتریک یک پروسه ی بر پایه تفکر الگوریتمیک می باشد که یک سری پارامتر و قوانین همراه یکدیگر روابط بین “هدف طراحی ” و “نتیجه طراحی را تعریف و روشن می کنند. طراحی پارامتریک یک پارادایم طراحی است که در آن روابط بین المان ها، تکثیر هندسه و فرم های پیچیده را رقم می زند. کلمه پارامتریک از مبحث “معادله پارامتریک در ریاضیات منشا می گیرد و اشاره به استفاده از پارامترها و متغییرهای مشخص که می باشد که می توان با تغییر آن ها نتیجه یک سیستم یا معادله را ویرایش کرد. طراحی پارامتریک یک ایده جدیدی نیست و از قدیم به بخشی از معماری و طراحی شکل بخشیده است. توجه به تغییر نیروهای حاکم مانند آب و هوا، جهت دهی، فرهنگ و کاربری همیشه بخشی از پروسه ی طراحی بوده است.

سیستم های مدلسازی پارامتریک را می توان به دو بخش تقسیم کرد:

 

  • سیستم های انتشاری که در آن با کمک یک مدل “جریان داده پارامتر های شناخته شده یا نشده محاسبه می شوند

 

  • سیستم قیدی که در آن یک مسئله بر اساس سری محدودیت های پیوسته و گسسته حل می گردد.

 

برای مثال تکنیک فرم یابی (Form-finding) یک استراتژی بر پایه سیستم انتشاری است. فرم یابی در واقع بهینه سازی اهداف طراحی با توجه به قید های طراحی می باشد.

طراحی پامتریک قیاسی (Analouge)

یکی از قدیمی ترین مثال های طراحی پارامتریک را می توان مدل معکوس شده ی کلیسا ها توسط آنتونی گائودی دانست. او در طراحی کلیسای Colonia Guell یک سری مدل های سیمی شکل طراحی کرد که توسط وزنه هایی آویزان بودند. با عکوس کردن فرم بدست آمده او سقف ها و قوس های پیچیده ای را طراحی کرد. با تنظیم محل وزنه ها و یا طول سیم ها او توانست شکل هر قوس تغییر داده و با قرار دادن یک آیینه در زیر مدل فرم بدست آمده را مشاهده کند.

 مشخصات روش طراحی

در مثال بالا تمامی مشخصات یک طراحی پارامتریک ( ورودی ها ، معادله، خروجی) مشاهده می شود:

  • طول سیم ها، وزنه های آویزان، نقاط تکیه گاهی بخش ورودی های مستقل را شکل می دهند
  • موقعیت نقاط روی سیم ها به عنوان خروجی سیستم می باشد
  • فرم بدست آمده توسط معادلات صریح (Explicit Functions ) بدست آمده است که در این مورد بخصوص ثقل و قوانین نیوتن می باشد

با ویرایش تک تک پارامترها گائودی این امکان را داشته است که مدل های متفاوتی از فرم را بدست آورده و مورد مطالعه قرار دهد افزون بر اینکه از تحت فشارخالص بودن اعضا مطمئن باشد. بجای محاسبه دستی معادلات پارامتریک او توانست به شکل اتوماتیک هندسه منحنی های زنجیرواره را تحت ثقل بدسته بیاورد.

 

 Sketchpad

در حالی که گائودی از قوانین فیزیکی برای افزایش سرعت محاسبات خود استفاده کرد شخصی به نام Ivan Sutherland بر روی قدرت تحلیل کامپیوتر ها متمرکز شد. او یک نرم افزار تعامل گرای CAD (طراحی با کمک کامپیوتر) به نام Sketchpad طراحی کرد. کاربران می توانستند با کمک یک قلم نوری خطوط و قوس هایی را ترسیم کنند که با قیودی به هم مرتبط بودند. این قیود شامل تمامی مشخصات لازم برای ایجاد یک معادله پارامتریک بودند. کاربران می توانستند با تغییر پارامترها و مشخصات طراحی به بررسی و جستجو در فرم های مختلف بپردازند در حالی که محاسبات و طراحی مجدد فرم را به Sketchpad واگذار می کردند.

معماری

طبیعت همیشه به عنوان یک الهام برای طراحان و معماران بوده است. تکنولوژی که کامپیوتر به همراه خود آورده است به طراحان و معماران ابزار هایی برای آنالیز و شبیه سازی پیچیدگی های مشهود در طبیعت را داده که امکان استفاده از آن در فرم سازه ساختمان ها و الگوی مدیریت شهری را فراهم کرده است. در دهه ۱۹۸۰ معماران و طراحان از کامپیوتر هایی بهره بردند که توسط نرم افزار های صنعت هوافضا و علوم تصویر توسعه یافته بودند. یکی از اولین معماران و تئوریسین هایی که از کامپیوتر برای طراحی معماری بهره برد گرگ لین (Greg Lynn) بود. معماری حبابی (blob)  و فولدینگ (fold) مثال هایی از معماری بر پایه کامپیوتر است که گرگ لین معرفی کرد. چند نمونه استفاده از طراحی پارامتریک در صنعت ساختمان در تصاویر زیر نمایش داده شده است:

Metz Pompidou by Shigeru Ban

John Curtin School of Medical Research  by Lyons Architecture

Bird’s Nest by Herzog & de Meuron

Water Cube by PTW Architects

Galaxy Soho by Zaha Hadid Architects

نرم افزار

در میان طراحان بدون شک افزونه ی گرس هاپر (Grasshopper3d) برای نرم افزار مدلساز سه بعدی راینو (Rhino3d) یک ابزار مناسب و قدرتمند طراحی فرم های پیچیده و تکرار شونده می باشد.این افزونه به طراحان اجازه می دهد که بدون نیاز به آموختن برنامه نویسی ٬برای مثال Rhinoscript به روش مبتکرانه ای بتوانند در دنیای طراحی به اکتشاف فرم های خلاقانه و جدید بپردازند. گرس هاپر در کنار نرم افزار GC (Generative components) که از نرم افزار های تولید فرم های پیشرفته توسط برنامه نویسی صرف است به شهرت رسیده است و به دلیل آسانی کار گوی سبقت را نسبت به Rhinoscript و GC ربوده و در زمینه جذب طراحانی که به سمت هندسه های پارامتریک متمایلند موفق بوده است.

طراحی الگوریتمیک و تکرار شونده در حال تبدیل شدن به یکی از گرایش های محبوب در حرفه معماری می باشد و در این میان نقش سرعت بخشی به این حرکت توسط افزونه ی گرس هاپر بدون انکار است. قدرت این نرم افزار در طی این سال ها با معرفی شدن افزونه های مختلفی در زمینه معماری، شهرسازی، مدلسازی دینامکی، آنالیز سازه، آنالیز انرژی و روش های بهینه سازی قدرت آن افزایش یافته است.

گرس هاپر دستورهای مدلسازی را به شکل یک زبان برنامه نویسی نمایشی (Visual Programming Language) به کار برده و با آن می توان هندسه را تولید و ویرایش کرد. در این افزونه دستور ها به شکل یک گره (Node) تولید می شوند که با اتصال هر گره می توان یک الگوریتم ترسیم ایجاد کرد. Grasshopper بر پایه گراف ها می باشد بدین شکل که پارامترهای فرم را بوسیله گره ها ٬که در واقع تابع های از پیش تعیین شده است٬ به هم مرتبط می کند. تغییر دادن پارامتر ها از طریق ارتباط گره ها بازسازی شده و فرم جدید را تولید می کند. Grasshopper در انتهای سال ۲۰۰۷ معرفی شده است و تا بحال ابزار ها و افزونه های متنوعی در رشته های متعدد به آن افزوده شده است. کاربرد اصلی Grasshopper برای تولید الگوریتم های مولد (Generative) می باشد که هنر مولد (Generative art) یک حوزه از آن می باشد.

گرس هاپر به طراحان این امکان را می دهد که فرم های پیچیده را به صورت پارامتر های مشخص تعریف کرده و با تغییر این پارامتر ها تغییرات فرم را به صورت زنده مشاهده کنند. تغییر دادن فرم پیچیده توسط پارامتر های اصلی این امکان را می دهد که معمار ها راحت تر و سریع تر به فرم های دلخواه رسیده و در کنار آن یافتن فرم های بیهنه از نظر تابع هدف نیز آسان تر گردد. جالب تر اینکه احجام ساخته شده با این نرم افزار قابلیت انتقال به نرم افزار های سازه ای (مانند Sap2000,Strand) و همچنین نرم افزارهای آنالیز انرژی (مانند Diva-for-Rhino و Ecotect) را به سادگی دارند. دانشگاه های بزرگ مانند Harvard و MITتوانسته اند به این افزونه ها دستور های مرتبط با سازه، انرژی و ساخت را بیافزایند.

طراحی الگوریتمیک (پارامتریک)

اگر به معماری به شکل حجم در فضا نگاه کنیم همیشه با هندسه و ریاضی به منظور طراحی آن سر و کار خواهیم داشت. تاریخ معماری هر دوره ای به شکلی با هندسه در ارتباط بوده است. معماری اسلامی و تزینات ساختمان ها مثال هایی هستند که نشان می دهد معماری با هندسه و ریاضی رابطه قوی داشته است. در دوران اخیر به علت گسسته شدن رشته های معماری و مهندسی این ارتباط تضعیف شده ولی در اوایل قرن ۲۱ با نفوذ هر چه بیشتر کامپیوتر در حوزه معماری و کمک به خلق فرم های جدید توسط این ابزار متعلقات علوم کامپیوتر نیز به معماری راه یافت. با تعریف فرم به صورت قدم هایی مشخص و تعریف شده که به اصطلاح الگوریتم خوانده می شود فرم های جدید به سمت علمی تر شدن پیش رفته اند. این اتفاق میمون باعث شده است که ارتباط بین طراحی و ریاضی به شکل محکم تری شکل گیرد. در این میان ترکیب رشته های هندسه محاسباتی (Computational Geometry) و برنامه نویسی کامپیوتری که بر پایه ریاضی است باعث ظهور مبحث جذاب جدیدی به نام Generative Algorithm و یا الگوریتم های مولد هندسه شده است.

با اینکه نرم افزار های سه بعدی به طراحان این توانایی را داده اند که تقریبا هر حجم تصور شده ای را بتوان ترسیم کرد ولی این الگوریتم مولد بوده است که طراحی بر پایه پارامتر ها را وارد بحث طراحی کرده است. در این میان طراحان به منظور بررسی حجم های متفاوت از هندسه اقلیدسی، شروع به طراحی فرم های آزاد بر پایه منحنی و سطوح آزاد کردند. طراحی فرم های آزاد پیچیده که عملا دارای واحد های سازنده می باشند مسئله ای بود که توسط روش های سنتی به این راحتی قابل هضم نبوده است. به همین دلیل در این دوران قدرت الگوریتم ها و کد های برنامه نویسی است که علم معماری را به جلو می راند. این بدیهی است که حتی برای ترسیم احجام پیچیده نیاز به ابزار های مناسب داریم که بتوانیم ایده را با آن شبیه سازی کرده و با تغییر پارامتر های آن به فرم دلخواه برسیم. نتیجه این است که طراحان ترجیح می دهند که با ابزار هایی مثل الگوریتم های مولد ، فراکتال ها (Fractals)، اتوماتای سلولی (Cellular Automata)، دیاگرام ورونوئی (Voronoi)، سيستم هاي ليندنماير (L-system)، مثلث بندی (Triangulation) ، فرمول برتر (Superformula) و دیگر الگوریتم های خاص پا به عرصه ای فراتر از احجام معمول و موجود بگذارند. افق و آینده این حرکت پچیدگی همراه با تنوعی است که آرزو و خلاقیت معمار را به واقعیت تبدیل می کند.

برخلاف روش معمول ترسیم احجام ، مدل سازی حجم با الگوریتم مولد بر پایه اعداد ، هندسه و محاسبات استوار است. حتی اگر با حجم آزاد شروع به طراحی کنید آن حجم باید در ابتدا به پارامتر هایی مشخص متصل شود. نتیجه کار مسیر هایی است که همگی به هم مرتبط اند و با تغییر پارامتر های تعیین کننده، مسیر کل محاسبات تغییر کرده و حجم بدست آمده تولید می شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که استفاده از روش های الگوریتمیک برای تولید حجم باعث کاهش فاحش اختلافات بین رشته های مرتبط با معماری مثل سازه، انرژی، تاسیسات، شهرسازی و عرصه ی ساخت خواهد شد. نرم افزار هایی مثل گرس هاپر توانسته اند به خوبی فاصله ی بین حوزه ی طراحی و ساخت را نیز پر کنند. علومی که بر پایه CAD/CAM در حال گسترشند در تلاش برای ایجاد ارتباط بین صنعت ساخت و طراحی معماری هستند که مطمئنا از ابزارهایی که توانسته است این ارتباط را به خوبی ایجاد کند گرس هاپر می باشد.

سر فصل هایی که طراحی الگوریتمیک آن ها را در بر می گیرد عبارتند از:

خلق منحنی ها و سطوح آزاد

ویرایش و تغییر شکل پارامتریک فرم

طراحی سطوح باز و بسته شونده

طراحی زایشی

نمونه سازی دیجیتالی و ساخت

قطعه بندی و مدول سازی

نویسنده : محمد یزدی


:: موضوعات مرتبط: نشریات و مقررات , ,
:: برچسب‌ها: معماری پارامتریک چیست ,



کمان و طاق از نظر تزیینی در معماری رمان
نوشته شده در پنج شنبه 8 مهر 1395
بازدید : 996
نویسنده : MR ARC

نیم‌رخ‌ها:

در قرن یازدهم استفاده منحصر به فرد از هلال کامل و در قرن دوازدهم استفاده متناوب از هلال کامل و کلاهک را می‌توان نام برد. در دوره‌ی «رمان»، کلاهک تنها از نظر ترجیح دادن مورد استفاده قرار نگرفت: ما قبلاً شاهد رواج کلاهک در طاق‌های تیغه‌ای و بسترهای برآمده بودیم. برای درگاه‌ها و کمانچه‌ها که در آن، مسئله‌ی سلیقه می‌توانست به نحوی آزاد مطرح شده، دنبال گردد، معماران «رمان» فقط در زمانی که طی آن، هنر گوتیک آن را در ارجحیت قرار داده بود، مورد استفاده قرار دادند. به عنوان نیم‌رخ‌های استثنایی، در تصویر (1) (شکل D)، نیم رخ به صورت مخرطوی را نام می‌بریم که در «پوآتو» مورد استفاده قرار گرفته است و نیز کمان کاملاً باز (شکل C) که در «ژرمینی (1)» به کار رفته و کمان گونه دار (شکل F) که در «کلرمون» و «ایسوآر» یافت می‌شود: دو کمان بعدی به عنوان شواهد نفوذهای آسیایی جالب توجه می‌باشند.
تصویر (1)

تزیینات:

تصویر 20 طرح‌های زینتی فرعی طاق‌ها را نشان می‌دهد. به طور کلی، تزیینات (قالب گیری شده یا تصاویر تراشیده شده) نه در توده‌ی سنگ‌ها بلکه در باندی که زینت بخش خط بیرونی طاق است، به کار رفته است.
تصویر (2)
مکاتب «شرانت (2)» و «نورماندی» تقریباً تنها مکتب‌هایی هستند که سنگ‌های کلیدی طاق را می‌تراشند: مکتب اوّل این سنگ‌ها را به وسیله‌ی تصاویری از برگ درخت زینت می‌دهد و مکتب دوم آنها را به تزیینات هندسی، چوب‌های بریده، گوی‌های کوچک و سکه منقش می‌سازد.

کمان

از دیرباز، معماران قرون وسطی از کمان آویزان بر روی دیوارهای تکیه گاهی ساده استفاده می‌کردند: در «باس اوور (3)» واقع در شهر «بووه (4)»، پایه استوانه‌ای و پایه مربع با تیغه‌هایی خم شده به طور اریب بدست آمده است (تصویر 21-S). همین طور در «سن رمی» واقع در شهر «رِم»، پایه به صورت شبکه‌ای از چند ستون (شکل R)؛ و در محل آوازخوانی (کر) تقریباً تمام کلیساها و در جایی که ترتیبات گرداننده مجبور به فشرده ساختن نقاط تکیه گاهی می‌کند، کمان روی ستون‌های مجزا قرار گرفته است.
برای محراب ها- در جایی که می‌توان حجم بیشتری به دیوارهای تکیه گاهی داد- تیپ همیشگی کمان، از اواسط قرن یازدهم همان است که در شکل A یا B مشاهده می‌شود (تصویر 21). این کمان از نوع کمانی است که دارای نوار زینتی یا بدون آن است. یک دیوار تکیه گاهی با هسته‌ای مستطیل شکل یا استوانه‌ای که درون آن، ستون قرار می‌گیرد. کمان، روی ستون می‌افتد و نوار زینتی- اگر وجود داشته باشد- به طور اریب بر روی بدنه دیوار تکیه گاهی واقع می‌شود. برخی اوقات خود نوار زینتی توسط ستون‌های دیواری کوچکی حمل می‌شود و این منظومه حالت شکل C به خود می‌گیرد. این ترتیبات که هم اکنون جنبه‌ی گوتیک دارد، از قرن یازدهم در معماری «رمان» در نورماندی عمومیت می‌یابد.
تصویر (3)
در مورد کمان معمول دوران قدیم یعنی کمان ستون دار یا پایه‌ی کاملاً تزیینی، می‌توان گفت که این کمان با هنر «رمان» مراوده‌ای ندارد و به میزان خیلی نادر در «تریفوریوم» کلیسای «اوتان (5)» مشاهده می‌گردد که در آن کلیسا، کمان مزبور از «دروازه رومی» تقلید شده است؛ نیز در «پرووانس»، در کمانچه‌های تزیینی کلیسای «سن پل تروا شاتو (6)»، جایی که این کمان به طور کاملاً مشهود، تقلیدی است از یک نمونه قدیمی.

ستون

ستون، در صورتی که یک ستون قدیمی دوباره رواج نیافته باشد، نه دارای نازکی سطح در قله و نه دارای نیم رخ قالب گیری شده نظیر بدنه‌های قدیمی می‌باشد: بلکه شکلی کاملاً استوانه‌ای دارد و همین صفات در تمامی دوران در ستون گوتیک حفظ می‌شود.
معماری قدیم برای ستون‌ها یک طبقه بندی با مشخصاتی کاملاً مشخص ترتیب داده بود و این ستون‌ها دارای قوانین تناسب خاص خود بودند. معماری فرانسه، در قرون وسطی از تنظیم تناسب ستون‌ها بر حسب قطر آنها دست می‌کشد و در نتیجه این طبقه را کنار می‌گذارد. تنها نظمی که جزییات آن مورد تقلید قرار گرفته باشد، همان نظمی است که در آخرین دوران معماری رومی رواج یافت و آن نظم «کورنت» است. ولی کافی است که نمونه‌های قدیمی را با جزییات بعدی مورد مقایسه قرار دهیم تا دریابیم که کار تقلید تا چه حد آزادانه صورت می‌گرفت و تنها به یک خط مشی کلی و حداکثر به یک زمینه تجسمی اکتفا می‌شد.

سرستون:

قبلاً به نفوذی که می‌بایست عمل قراردادن سرستون بدون صیقلی را، روی دکوراسیون بناهای قرون وسطی باقی می‌گذاشت، اشاره کردیم و دیدیم که سرستون و پایه‌ی ستون «رمان» از این نفوذ به نحوی کامل پیروی می‌کند. با رواج این سیستم، هر عضو زینتی باید با تعداد دقیقی پایه منطبق گردد. به این ترتیب یک سرستون درون یک یا دو پایه جای می‌گیرد و به هیچ وجه ابعاد دیگری در فاصله‌ی بین آنها مشاهده نمی‌شود تا جایی که سرستون، دیگر با ارتفاع ستونی که پایان می‌دهد، تناسب نمی‌گیرد. از اینجا اوّلین اختلاف با سرستون قدیمی ظاهر می‌شود. یک اختلاف دیگر در قسمت بالای سرستون که گچ بری سرستون روی آنست نهفته است.
این «تایوار» (قسمت بالای سرستون) نقش دوگانه‌ای را ایفا می‌کند: از یک طرف افتادگی کمان‌ها را دریافت می‌کند و در مدت زمان ساختمان، به عنوان تکیه گاه قالب‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. معماران امپراتوری دوم ظاهراً جز به یک نقش دائمی، یعنی نقش متکایی، توجهی نداشته‌اند و «تایوارهای» آنها فقط نمای کمان را لمس می‌کند. این سازندگان دوران «رمان» هستند که اوّل از همه فکر حمل کردن قالب‌ها را رواج دادند. از اینجاست که برآمدگی که «تایوار» رمان روی لختی کمان وارد می‌سازد، به وجود می‌آید. حتی گاهی اوقات (تصویر 22-E) این برآمدگی وجود خارجی ندارد، مگر روی سطحی که در آن، این برآمدگی باید قله قالب را حمل کند.
معمولاً یک پایه مخصوص به «تایوار» اختصاص داده می‌شود و با به کار بردن همین اصل، ارتفاع «تایوار» بر حسب ضخامت خود پایه اندازه گیری می‌شود، نه بر حسب یک سیستم تناسب گیری سنتی.
تصاویر 4 تا 6 نمایشگر خصوصیات تسلسلی سرستون «رمان» می‌باشند.
تصویر (4)
سرستون شکل D (تصویر 4) به دوره باستانی تعلق دارد. همین سرستون در عصر «مروونژین» و دوران قبل از درخشندگی قرن یازدهم رواج داشت. مابقی آنها از معماری پایان قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم به عاریت گرفته شده‌اند. سرستون شکل B (تصویر 5) از سبک «کورنت» رومی الهام گرفته شده است. سرستون‌های شکل D (تصویر 4) و شکل B (تصویر 6) که سطح آنها از رسوخ یک مکعب و یک گوی ناشی می‌شود، مخصوصاً در ایالت‌های منطقه‌ی «رن» مورد استفاده بودند و ظاهراً به سنت‌های مکتب «بیزانتین» شهر «اکس لاشاپل (7)» مربوط می‌گردند. معماری «کلونی» و «اورنی» شکل سبد را به شکلی دیگر که شبیه به بدنه یک مخروط وارونه است، کاهش می‌دهند.
سرستون‌های شکل C (تصویر 5) به عبادتگاه زیرزمینی و سرستون‌های شکل B (تصویر 5) به جایگاه آواز کلیسای «سن بنوا سور لوآر» تعلق دارند. سرستون‌های شکل D (تصویر 4) به «مارموتیه (8)»؛ شکل E به «تورنو» و شکل A (تصویر 5) به «دِاُل (9)» مربوط می‌شوند و نمونه‌های تصویر 6 از کلیساهای شهر «شامپانی (10)» گرفته شده‌اند.
تصویر (5)
تصویر (6)
برای تزیین سبد، مجسمه سازان «رمان» به ندرت مدل‌های خود را از طبیعتی که آنها را احاطه می‌کند، اقتباس می‌کنند: آنها از برگ‌های درختان الهام نمی‌گیرند، بلکه تصاویر خود را از سرستون‌های دوران باستانی تقلید می‌کنند یا آن که از عربسک‌ها و حیوانات افسانه‌ای متعلق به خاتم کاری عصر ساسانیان و بالاخره از منگوله‌های تزیینی «بیزانتینی» یا «سارازین»، که تجارت «ونیز» و «ژن» به آنجا می‌برد، الهام می‌گیرند: این تصاویر برگ و منگوله‌ها و این موجودات افسانه‌ای که در تصاویر 5 و 6 مشاهده می‌شود، سبکی را که بیشتر در تزیینات مکتب معماری «کلونی» به کار برده می‌شد، نمایش می‌دهند.

زیرستون:

در معماری قدیمی- جایی که ستون وزنه سنگین یک طاق را حمل نمی‌کرد- زیرستون نقشی منحصراً زینتی را برعهده داشت. این شرط در مورد زیرستون «رمان» صدق نمی‌کند. زیرستون «رمان» که بین زیربنای ساختمان و بدنه ستون قرار دارد، وظیفه دارد که فشاری را که وارد می‌شود روی یک سطح وسیع، پخش و توزیع نماید: این زیرستون بر روی یک پایه مکعب شکل واقع شده، واسطه‌ای است بین بدنه‌ی استوانه‌ای و محیط مستطیل شکل این پایه؛ درست نظیر سرستون که نقطه تحولی است میان بدنه ستون و نوار زینتی. شاید بتوان به عنوان یک شکل منطقی، شکل یک سرستون وارونه را برای این زیرستون قائل شد و همین است در واقع شکلی که این زیرستون در بدو امر دارا بود، بدین معنی که اگر سرستون شکل C را وارونه نشان دهیم (تصویر 4)، تصویر زیستون «مروونژین» را بدست می‌آوریم.
تصویر (7)
به تدریج در حوالی قرن یازدهم، بار دیگر زیرستون قدیمی رواج می‌یابد و تمایل به اضافه کردن زائده‌ای به شکل پنجه به آن، ظاهر می‌گردد.
تصویر 7 در نمونه‌های B و C دو زیرستون را نشان می‌دهد که با سنت رومی منطبق می‌باشند. در شکل A نیم رخی مشاهده می‌شود که به «سن بنوا سور لوار» تعلق دارد و بیان اصیل و ساده‌ای از نقش اتصال بین پایه مکعب شکل و بدنه گرد می‌باشد.

دیوار یا ستون تقویتی

رومیان و بیزانتین‌ها، بعد از آنها سعی می‌کردند تا توده‌های تکیه گاهی را در داخل بناها قرار دهند: چون ستون تکیه گاهی به شکل چنگک بود، از این رو در نزد رومیان بجز در مورد دیوارهای تکیه گاهی، مورد استفاده قرار نمی‌گرفت: فکر قرار دادن این تکیه گاه در خارج از بناها برای نگاه داشتن طاق‌ها به تدریج از عصر «رمان» عمومیت پیدا کرد و این فکر ظاهراً از تمایل به خالی گذاشتن داخل ساختمان‌ها از یک حجم مزاحم، ناشی گردید. معماران «رمان» با به کار بردن تکیه گاه بیرونی، به تدریج شروع به دادن اشکال متناسب با هدف مورد نظر کردند: تنها ترکیب تکیه گاهی که این معماران به نحوی بارز، آشکار ساخته اند، همان ترکیبی است که ما قبلاً در مکتب «اورنی» مورد شناسایی قرار دادیم و مشتمل است بر چنگک‌هایی که توسط تعدادی کمانچه به هم متصل گردیده‌اند. تصویر 8 (شکل A) سبک تزیینی را که دارای ترکیبی ماهرانه است به «نتردام دوپور» نسبت می‌دهد.
تصویر (8)
به طور کلی، تکیه گاه‌ها دارای حالتی مسطح می‌باشند (A) نقش خود را در زیر ظاهری از ستون‌های دیواری پنهان می‌سازند. (تصویر 8-C). تنها در قرن دوازدهم و در مکتب گوتیک است که معماران قطعاً تصمیم می‌گیرند، فونکسیون تکیه گاه را با به کار بردن یک نیم رخ منطقی به جای زینت عمودی تکیه گاه‌ها آشکار می‌سازند و این همان نیم رخ با چنگک نیرومندی است که برجستگی آن، با فرورفتگی‌های تدریجی افزایش می‌یابد.
در این جا سری اعضایی که تشکیل دهنده‌ی کارهای عمده می‌باشند، به اتمام می‌رسد. اکنون بد نیست اعضای فرعی، نظیر گیلویی و درگاه‌ها را مورد مطالعه قرار دهیم.

گیلویی‌ها، اکلیل‌ها و غیره

دیوارهای «رمان» موقعی که در نقاط انتهایی محراب‌ها تشکیل «پینیون» می‌دهند، به عنوان اکلیل، یک سر در مثلثی شکل یا پیشانی مسطح بر حسب سراشیبی بام به وجود می‌آورند؛ و خود بام موقعی که بر روی توده یک طاق قرار دارد، برحسب خط تقاطعی، به وسیله یک اکلیل سنگی کاملاً لخت و جلب توجه کننده زینت می‌یابد. اکلیل زینتی دیوارهای قطعات طویل، به صورت گیلویی می‌باشد.
در معماری قدیمی، گیلویی دیوارها دارای نظمی بود که حکم سایبان را داشت و معمولاً یک آبریز را حمل می‌کرد. معماری «رمان» با این سنت مطلقاً قطع رابطه می‌کند. جزییات تصویر 9 نشان می‌دهد چگونه سازندگان «رمان» گیلویی را درک می‌کردند و چه فونکسیونی به آن محول می‌ساختند. گیلویی برای آنها دیگر در حکم یک پناهگاه نیست، بلکه باند کوچکی است که به صورت برآمده به جلو می‌آید تا آبریز را تا حد ممکن دور از لختی دیوارها نگه دارد ولی از این پس نقش دفع آب را ایفا نمی‌کند: بام، اگر بر روی ترکیبی از تیرهای چوبی قرار گرفته باشد، به صورت پیشانی بام به جلو می‌رود (شکل B) و اگر بر روی توده‌ای از بنایی واقع شود (شکل A)، آخرین ردیف خشت‌ها به جلو می‌آید و حالت سایبان را به خود می‌گیرد.
تصویر (9)
گیلویی از این پس به یک برآمدگی مختصر می‌شود: برای آن که بتوان برجستگی شدیدی به آن داد، حالت درگاهی به آن داده می‌شود که گاهی اوقات دارای پایه است (A) یا آن که آن را به کمک یک ردیف «کوربو» یا کمند که یک لوحه تزیینی فوقانی را حمل می‌کند، می‌سازند. پایه‌ها را می‌تراشند و لوحه را نیم رخ دار ترتیب می‌دهند. دکوراسیون A («سن تروفیم درل (11)») از مکتب «پرووانس» به عاریت گرفته شده است. در این دکوراسیون، نقش و نگار ظریفی مشاهده می‌شود که از معماری زیبای قدیمی «پرووانس» تقلید گردیده است. نوک پایه‌ها کمی به پایین متمایل می‌باشد، نور را به طور مستقیم دریافت می‌کند و به طور درخشانی خودنمایی می‌کند. دکوراسیون B («وزله») متعلق به مکتب «بورگنی» می‌باشد. این دکوراسیون از خواص بیشتری برخوردار است و برجستگی‌های آن خشن‌تر می‌باشد.
تنها در معماری «پواتو» است که نمونه‌هایی از زینت دیواری با آبریزگاه و ناودان به چشم می‌خورد («نتردام دو پوآتیه (12)» و جایگاه کر کلیساهای «شووینی (13)» و «سن سون (14)»). در این موارد گیلویی حذف شده، یا به صورت یک برجستگی خیلی مختصر درآمده است. این ترتیبات استثنایی ظاهراً به دلایل دفاعی صورت گرفته است. همان طوری که در مقطع «نتردام دو پوآتیه» مشاهده می‌شود، برجستگی آبریزگاه تا ارتفاعی ادامه می‌یابد که نه حالت لگن مانند آن و نه منظور زینتی آن توجیه کننده این ارتفاع نمی‌باشد. این برآمدگی سنگری است که در صورت حمله به عنوان پناهگاه مدافعین مورد استفاده قرار می‌گیرد. گیلویی که روی آن یک آبریزگاه قرار گرفته باشد فقط در دوران گوتیک ظاهر می‌گردد.

دروازه‌ها

حالت کلی:

در غرب، حتی در بناهای «کلونی» که در آن، از کلاهک به عنوان نیم رخ گنبدها استفاده شده است، درگاه‌ها، دروازه‌ها و پنجره‌ها هرگز دارای کلاهک نمی باشند. برای یافتن درگاه‌هایی که به صورت هلال کامل نیستند، باید به دورانی بازگشت که در آن معماری گوتیک قبلاً رواج داشته، یا آن که نمونه‌های دیگری را در مکتب «رمان» شهر فلسطین جست و جو نمود: در فرانسه، یکی از قدیمی‌ترین بناها با درگاه‌های کلاهک دار، کلیسای «ویوپارتونه (15)» است که با بناهای گوتیک فرانسه هم عصر می‌باشد. در فلسطین شکل کلاهک مانند، بدون استثنا مورد استفاده واقع شده است.
دروازه به معنی واقعی، نازک‌تر از دیواری است که درون آن نصب شده است. محل نصب آن بیشتر رو به داخل است و قسمت جلویی دیوار، روی چند کمان تکیه گاهی که در حکم طاق می‌باشند، قرار می‌گیرد.
تصویر (10)

«لنتو (16)» و «ووسور (17)»:

یک دروازه موقعی قابل باز و بست است که دارای یک «لنتو»‌ی مستقیم باشد. [لنتو: قطعه چوب یا تخته سنگی که از پهنا، بالای درگاه در یا پنجره‌ای کار گذاشته باشند.] دروازه «رمان» همیشه در بالای «ووسور» [خمیدگی طاق]، دارای یک لنتوی مستقیم می‌باشد. این لنتو تا حد ممکن یک تخته سنگ یکپارچه است و با توجه دقیق به اشکال یکنواخت از نظر مقاومت، معماران «رمان» این لنتو را معمولاً از یک قطعه سنگ که وسط آن ضخیم‌تر از دو انتهای آن می‌باشد، درست می‌کنند. در میان بناهای متعددی که در آن این خصوصیت مشاهده می‌گردد، می‌توان از «نتردام دوپور»، کلیسای «سنت کلراو پویی (18)» و غیره نام برد.
نمونه‌ی لنتوی منطقه «شامپانی» تصویر (10) دارای سکویی است که در آن، عدم مقارنت دیوارکشی، بر نظم سنگ که ممکن بود آن را ضعیف سازد، ترجیح داده شده است. چند «کوربو» (کمند) این تیر سنگی را سبک‌تر ساخته، اهمیت آن را کاهش می‌دهند. به کمک ووسور که در حکم تکیه گاه است، تنها «تمپان (19)» [فاصله‌ی میان سه گیلویی نما و سر در] روی آن فشار وارد می‌سازد: سعی می‌شود تا تمپان به کمک لوحه‌های سبک ساخته شود و موقعی که دیوار دارای ضخامت زیاد است، ووسور حالت یک سطح مقعر را به خود می‌گیرد که توسط کمان‌های تو در تو که روی چند ستون کوچک می‌افتند، ترتیب یافته است («سن تروفیم»، «سن گیل (20)»، «وزله»، «اوتان» و غیره).
موقعی که دروازه دوگانه باشد، دو لنتو در زیر یک ووسور واحد جای گرفته است. تصویر 29 (شکل V) ترتیبات ساختمانی رواق زیبای کلیسای «وزله» را در ارتفاع و در مقطع نشان می‌دهد و ترتیبات دیواری را که از وسعت رواق می‌کاهد و همین طور طرز دیوارکشی به کمک سنگ چین را که از سنگینی تمپان می‌کاهد، مجسم می‌سازد. شکل M نمایشگر سیستم ماهرانه برش سنگ دروازه‌های «موآساک (21)» می‌باشد. بعضی اوقات لنتوهایی به شکل طاق‌های مسطح ساخته می‌شود: اما در این صورت به منظور جلوگیری از سرخوردگی سنگ‌ها، به بسترها برش دندانه داری داده می‌شود که شباهت زیادی به دیوارکشی‌های عرب در قاهره دارد.
تصویر (11)
از نظر تزیینی، «تمپان» نقطه‌ای کاملاً مناسب برای صحنه نقوش برجسته است که ووسور آن حکم قاب (کادر) را دارد. سنگ‌های ووسور از تزیینات معمولی و گاهی اوقات از تعدادی مجسمه پوشیده شده‌اند، که این مجسمه‌ها در ناحیه فرورفتگی درگاه به ستون‌ها نصب گردیده‌اند (دروازه‌های «سن گیل»، «سن تروفیم»، «پارتونه»، «اُوتان»، «سنت کروا (22)» در «بوردو (23)»).

لنگه‌های درب:

درب از تعدادی قطعه چوب عرضی و زه با سطوحی از الوار که توسط میخ‌های کوچک به هم متصل شده‌اند، تشکیل یافته است. موقعی که امکانات فراهم باشد و برحسب یک شیوه قدیمی که تا دوره‌ی هنر بیزانتین دوام یافته است، لنگه‌های در به کمک پوششی برنزی تزیین داده می‌شوند («اکس لاشاپل»، «مونرآل» و غیره). در هشتی «پوئی» که در آن، این تزیینات پر خرج مشاهده نگردیده، تمام قسمت نجاری از یک مجسمه با برجستگی سطحی پوشیده شده است، که طرح آن یادآور طرح تزیینی شرقی می‌باشد. حتی درهایی وجود دارد که در آن باریکه‌های اتصالی از آهن آب دیده، بر روی سطح بیرونی نصب شده‌اند، که حکم یک نوع زینت و در عین حال تکیه گاه می‌باشد («لوپوئی» و «ابروی (24)»).

پنجره‌های «رمان» و درگاه‌های «تریفوریوم»

در بدو امر، پنجره‌های «رمان» فاقد شیشه بود و تنها چند روزنه کوچک درون آنها تعبیه شده بود. ترتیبات پنجره‌ها با این فقدان شیشه مطابقت داشت: برای جلوگیری از نفوذ سرما می‌بایست تعداد روزنه‌ها را کاهش داد و تکیه گاه‌ها را تا حد ممکن در سطح بالا قرار داد تا از جریان هوا کاسته شود. کوچکی و ارتفاع پنجره‌ها، در عین حال تضمین ایمنی نیز بود. با این حال لازم به تذکر است که بناهای خیلی قدیمی در واقع بناهایی هستند که دارای عریض‌ترین درگاه‌ها و کم ارتفاع‌ترین تکیه گاه‌ها می‌باشند («سن ژنرو»، «باس اوور» در «بووه»). آیا احساس خطر در اوایل کمتر بود، یا آن که احترام به کلیساها یک دفاع کافی شمرده می‌شد؟
تصویر (12)
تصویر 12 مقطع یک پنجره را نشان می‌دهد. چون درگاه برای دریافت یک شاسی متحرک در نظر گرفته نشده است، از این رو هیچ گونه احتیاجی نیست که یک «لنتو» روی آن قرار گیرد: درگاه به صورت هلال کامل پایان می‌یابد و گاهی اوقات نیز پایه‌ها به تعدادی ستون کوچک مزین می‌گردد.
پنجره کلاهک شکل- همان طور که گفتیم- یک استثنای نوظهور است. در مکتب «رنان»، از گیلویی برجسته و در مکتب «پواتو» از سیخکی استفاده می‌شود. در قسمت داخل پنجره، روزنه‌ای وجود دارد تا ورود نور آسان‌تر صورت گیرد و تکیه گاه که غالباً به صورت افقی می‌باشد، معمولاً دارای نیم رخی به شکل A است که در عین حال به منظور آسان ساختن نفوذ آفتاب و جلوگیری از ورود آب باران ترتیب یافته است. شکل B، نمونه‌ای از لوحه‌های سنگی لخت است که برای پر کردن فضا به کار برده می‌شد. هم چنین بدون شک از روزنه‌های چوبی نیز استفاده به عمل می‌آمد که سنت آن در طارمی بالکن‌های منازل شرقی، محفوظ مانده است.
ظهور شیشه ظاهراً در معماری «کلونی» شروع شد و استفاده عمومی از آن و به خصوص زینت رنگ آمیزی شده‌ی آن، از عصر گوتیک آغاز گردید.
به غیر از پنجره‌هایی که نور آفتاب را به درون شبستان‌ها راه می‌دهد، کلیساهای «رمان» دارای درگاه‌هایی است که روشنایی شبستان‌های بزرگ را به پایین شیروانی‌های جانبی می‌رساند. این درگاه‌های «تریفوریوم» درست شبیه پنجره ترتیب یافته‌اند.

پلکان‌ها

پلکان‌ها تقریباً در همه جا به صورت مارپیچ می‌باشند: پلکان مارپیچ «سن گیل» مشهور است. قفس پلکان که به صورت برج با سقف مخروطی است، یک عنصر تزیینی به حساب می‌آید: سر در «نتردام» در «پواتیه» دارای نمونه برجسته‌ای از این سبک زینتی است.

شیروانی‌های لخت

اوّلین بازیلیک‌های مسیحی که یادگارهای رومی می‌باشند، دارای سقف‌های گچ بری شده بودند. این تجمل در عصر «رمان» به ندرت دیده می‌شد و داربست‌ها به صورت لخت باقی می‌ماند: در «وینیوری» چوب‌ها پَخ شده بود، به استثنای نقطه اتصال که برش آن حالت چهارگوش به خود می‌گرفت.
نوک چوب‌ها از بیرون تراشیده شده، دکوراسیون ستاره مانند (شکل D) و همین طور نیم رخ قطعات روکش به کمک چند برش اره به دست آمده است. به آسانی می‌توان یک طرح تزیینی را که به کمک وسایل ابتدایی انجام گرفته، در نظر مجسم ساخت. درخشندگی رنگ، به این دکوراسیون بس ساده قدرت بیانی می‌بخشد که آن را در ردیف زیباترین ساختمان‌های طاقدار قرار می‌دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Germigny
2. Charentes
3. Basse- Oeuvre
4. Beauvais
5. Autun
6. St.- paul- Trois- Chateaux
7. Aix la Chapelle
8. Narmoutier
9. Déols
10. Chamagne
11. St. Trophime d"Arles
12. Notre- Dame de Poitiers
13. Chauvigny
14. St. Savin
15. Vieux- Parthenay
16. Linteau
17. Voussure
18. Ste.- claire- Au puy
19. Tympan
20. St.- Gilles
21. Moissac
22. Ste.- Croix
23. Bordeaux
24. Ebreuil

منبع مقاله :
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
 

 

نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی

:: موضوعات مرتبط: هنر های سنتی , پرسپکتیو , ,
:: برچسب‌ها: کمان و طاق از نظر تزیینی در معماری رمان ,